بایگانی

Posts Tagged ‘انقلاب’

آیا این سکوت سرآغاز پایان یک انقلاب شوم را نوید میدهد ؟

17 دسامبر 2010 بیان دیدگاه

اتفاقی کم سابقه شاید بی سابقه در ده های اخیر. تا آنجا که یاد دارم عاشورا پر بود از دسته های عزاداری که در خیابانها درکوچه ها ولی امسال در تهران مانند گذشته ها نبود. تهران خلوت تر از هرعاشورای دیگری بود چرا مردم اینگونه شده اند آیا دین آرام آرام از زندگیشان رخت بر میبندد،آیا در بیخیالی سیر میکنند ،آیا ترسیدند و یا خشمگین هستند شواهد گویای این اینست که مردم سکوت کردند سکوتی سهمگین و معنادار.پای صحبتشان که مینشینی هر کسی به نوعی زخمی از حکومت بر تن ،خشمی در دل و اشکی جاری نشده در چشم دارند ولی سکوت کردند سکوتی ترسناک .این سکوت را به انبار باروت تشبیه میکنند که منتظر جرقه هست تا منفجر شود اما تاکنون جرقه های زیادی زده شده و بخشی از این انبار باروت هم شعله ور شده ولی انفجاری صورت نگرفته آیا انفجاری صورت خواهد گرفت ؟ به صورتشان که نگاه میکنی یقین پیدا میکنی که شعله ورخواهد شد ولی این آتش میتواند ویرانگر باشد ویرانی که شاید دامان یک کشور را در برگیرد .خشم و نفرت مانند باروتی است که هر ثانیه به این انبار اضافه میشود وهرچه قدر باروت بیشتری در انبار ذخیره شده باشد قدرت انفجار مهیب خواهد بود آیا این سکوت ترسناک نیست ؟ در گذشته این مردمان بنا به اعتقادی ، بنا به امیدی انقلاب کردند انقلابی که هزینه های زیادی داشت ولی حالا بعد از گذشت سالها متوجه شدند که فریب خوردند ،دریافتند که بازیچه بوده اند،بازیچه دست شیاطینی که در لباس فرشته ظاهر شدند اکنون که بعد از گذشت سالها این نقاب از صورتشان به زمین افتاده و صورت کریهشان نمایان شده این مردم خشمگین هستند خشم از خیانتی که از اعتماد آنها حاصل میشود ولی سکوت کردند.

آیا این سکوت سرآغاز پایان یک انقلاب شوم را نوید میدهد و یا پایان سرانجامی خونین را ؟ براستی آینده چه رقم خواهد زد.