سالگرد ساندیس

30 دسامبر 2010 بیان دیدگاه

 

آمده 9 دی روز سالگرد ساندیس                                   جشن ها  برپا شد برای نوش ساندیس

آمدن پیر و جوان زکوه و برزن و دشت                            چومیدانستند که این راه میرسد به ساندیس

خدا و آزمایش حماقت !

28 دسامبر 2010 ۱ دیدگاه

رادیو تاکسی داره اخبار پخش میکنه گوینده میگه  بخاطر بارش برف سنگین درنیویورک چند هزار پرواز لغو شده و هزاران نفر در فرودگاها سرگردان شدن و در خیابانها هم مردم ماشینهایشان را رها کردند و به خانه هایشان رفتن ،راننده  تاکسی میگه خدا چی میشد فقط یکمی بارون اینجا میومد ما برف نخواستیم .مسافری که جلو نشسته میگه کسانی که به هیچی اعتقاد ندارن این بلاها سرشون میاد، راننده میگه بلا ؟ طرف میگه اونا نه دین دارن نه ایمان دارن هیچ چیزی هم براشون مهم نیست زن ها به شوهراشون خیانت میکنن روابط جنسی اونجا آزاده، مشروب میخورن همجنس بازی هم آزاده پس خواستی بلا نیاد سرشون ،راننده میگه خوب اگه شما به این همه نعمت میگی بلا پس چرا سرما از این بلاها نمیاد؟ طرف میگه خدا به اندازه لیاقت هر کسی بهش میده ! راننده به یارو نگاه میکنه و میگه مارو گرفتی ؟ خدا به اونا که دین و ایمون ندارن همه چیز میده اونوقت به ما که دین و ایمون داریم هیچی نمیده . طرف میگه شما متوجه منظورم نشدید خدا این دنیا به اونا همه چیز میده چون میدونه هیچ چیزی براشون مهم نیست ولی اون دنیا ازشون میگره ولی به ما هیچی نمیده تا ایمان ما رو آزمایش کنه ولی اون دنیا تلافی میکنه .دختری که کنار در نشسته میگه من پیاده میشم موقع پیاده شدن میگه دوتا چیز انتها نداره یکی کهکشانها یکی آزمایش خدا برای تشخیص حماقت انسانها .

جهان سوم کجاست ؟

25 دسامبر 2010 بیان دیدگاه

جهان سوم جایست که بعضی از نخبگانش به جهان بالاتر مهاجرت میکنند اما مهاجرت از کشور جهان سوم نه از افکار جهان سوم.

دسته‌ها:اجتماعی برچسب‌ها: , , ,

آیا این توهم میتونه حقیقت داشته باشه ؟

24 دسامبر 2010 بیان دیدگاه

سایت بالاترین یک اگهی دعوت به همکاری منتشر کرده با این عنوان : به همکاری یک خبرنگار محقق از یک رسانه خبری معتبر برای یافتن فرد یا افراد دخیل در انتشار دو خبر جعلی طی دو هفته گذشته نیازمندیم. این فرد لازم است با پیچیدگی‌های وب (همچون مفاهیمی مثل آی‌پی) آشنایی داشته باشد و همچنین دو تا سه روز وقت آزاد به پیگیری موضوع و مصاحبه با افراد اختصاص دهد. تا به حال کسی چنین نوع تحقیقی را در وب فارسی انجام نداده است. با توجه به افزایش شایعات و اخبار جعلی، حل این موضوع کمک زیادی به جلوگیری از این قبیل اخبار در آینده خواهد داشت. در صورت داشتن صلاحیت و تمایل به انجام این کار، لطفا به info@balatarin.com ایمیل بفرستید.

وقتی داشتم این آگهی رو می دیدم  توهماتی ناگهان به ذهنم خطور کرد توهم من من اینه : فاز اول که حذف کاربران بود  اما با واکنش شدیدی از سوی بقیه کاربرها مواجه شدن که انگشت اتهام را به سمت اونا نشانه رفت وحالا در فاز دوم میخوان از نفری دعوت به همکاری کنه که بقول خوشان یک خبرنگار محقق که با مفاهیمی مثل پیچیدگی‌های وب و آی پی آشنایی داشته باشه .با توجه به سوات ناقص من آدرس آی پی بدرد این میخوره که بفهمی چه کسی از کجا به سایت مورد نظر وصل شده و اگر تونستی جاشو پیدا کنی ، اینجا توهم من بیشتر شد با خودم فکر کردم اگر کسی از کابرهای سابق (اعدامی) و یا بقیه کاربرهای سایت  بعد از مدتی با مشکلی مواجه شد و بعدها معلوم شد مشکلاتی که باهاش مواجه شدن از طریق اطلاعاتی  بوده که از سایت  بالاترین درز کرده خیلی ها اعتراض میکنن و سایت رو مقصر افشای اطلاعات خصوصی افراد میدونن و مانند فاز اول انگشت اتهام اول به سمت اونا نشونه میره اما اینبار اونا میگن ما نکردیم  ما یه نفرو استخدام کردیم تا برای ما اطلاعات جمع کنه و ما به این طرف اعتماد کردیم و تمام اطلاعات مربوطه را در اختیارش گذاشتیم اونم از اعتماد ما سو استفاده کرد و این اطلاعات را در اختیار سازمانهای اطلاعاتی گذاشت یعنی همون ضرب المثل من نبودم دستم بود تقصیر آستینم بود. تو همین توهمات بودم که توهم جدیدی به ذهنم رسید باخودم گفتم شاید این بالانشینا با زبون بی زبونی دارن هشدار میدن و میگن بعضی از اتفاقاتی که پیش اومده یا قراره پیش بیاد از کنترل ما خارجه چون الان که سایت بالاترین را دیدم این آگهی را برداشته بود .خوب حالا بنظر شما این توهم میتونه حقیقت داشته باشه ؟

پ.ن : اینترنت پرسرعت ای دی اس ال که آی پی آن ثابت یا (استاتیک) بوده و به نام مشتری ثبت گردیده است و میشود با مدیر شبکه مکاتبه کرد و کاربر را از طریق قانونی شناسایی کرد.بنابراین هر کاربری بروی اینترنت اگر کاری بکند آی پی آدرس آن ثبت می شود و رد پای آن به جای میماند و از طریق آی پی اینترنت خود ,  آدرس منزل  و مشخصات کامل کاربر نمایان می شود , این موضوع در کشورهای مانند آمریکا به شدت رعایت می شود و با متخلفان , هکرها و سارقان اینترنتی به این صورت شناسایی و مجازات می شوند.

به عکس زیر که مربوط به ردیابی آی پی آدرس می باشد توجه کنید

مقایسه 2 کودتا یکی واقعی دیگری مجازی

23 دسامبر 2010 بیان دیدگاه

بدون مقدمه مقایسه ای بین کودتای 22 خرداد 88 و کودتای 28 آذر 89  یکی در دنیای واقعی که حکومتش ادعای آزادترین کشور جهان را دارد و دیگری در فضای مجازی(سایت بالاترین) که بنیانگذارش ادعای آزادی بیان را دارد. جزییات بطور کلی بیان شده

  • قبل از کودتای 22 خرداد 88: برای اولین باردر جمهوری اسلامی مناظره های جنجالی و بی سابقه ای برگزار شد و کاندیدها رو در روی هم قرار گرفتند و از برنامه های کاری خود گفتند و از خود در برابر اتهامات وارده از طرف دیگر کاندیدها دفاع کردند و مرزبندی ها مشخص شد و مردم تصمیم خود را گرفتند .
  • قبل از کودتای 28 آذر 89 : در بین کاربران سایت اختلاف افتاده عده ای مخالف توهین به مقدساتشان هستند وعده ی دیگری از آزادی بیان دفاع میکنند .آنهایی که مخالف توهین هستند میگویند که نباید به دین و پیامبر و امامان و هر چیز دیگری که به آن مربوط میشود توهین کرد طرف مقابل میگوید آنچه را که شما توهین میخوانید ما افشاگری حقیقت میدانیم . اختلاف ها بالاگرفته و در این درگیری  پای مدیر سایت هم وسط می آید طرفی که مخالف توهین هستند میخواهند که مدیر سایت دخالت کند و موضع بگیرد .مدیر سایت هم نظر سنجی برگزار میکند و بعد از مدتی نتایج آن را اعلام میکند اختلاف ها کمی فروکش میکند ولی هنوز ادامه دارد تا اینکه مدیر سایت در یک برنامه تلویزیونی از روال کار در سایت صحبت میکند و همچنین از آزادی بیان در آن دفاع میکند و میگوید که مکانیزمی درست کردیم که در آن سلیقه ما مهم نباشد بعد از این برنامه بنظرمی آید که اختلاف ها کاهش پیدا کرده و جو آرامی در سایت برقرار شده است.
  • 22 خرداد 88 :روز انتخاب فرا رسید روزی که هرگز فراموش نخواهد شد مردم از ساعات اولیه صبح پای صندوقهای رای حاضر شدن ولی پس از مدتی در اقدامی عجیب به ستاد انتخاباتی یکی از کاندیدها حمله میشود اما رای گیری تا پاسی از شب ادامه داشت تا اینکه رای گیری تمام شد و درب ها بسته شدن و بسیاری از مردم خوشحال بودند چون میدانستند که کاندیدای مورد نظر خودشان پیروز قاطع انتخابات است از طرفی هم نگران تقلب در انتخابات بودند با این حال مردم با امید به خانه هایشان رفتند و خوابیدند اما عده ای هم بیدار ماندند.
  • روزقبل از کودتای 28 آذر 89 : در اقدامی غیر منتظره مدیران سایت شروع میکنند به حذف برخی از لینکهایی که در نقد دین و مسائل دیگر ارسال شده و کاربرانی که از این کار ناراحت شدن در اقدامی اعتراضی شروع میکنند به فرستادن لینکهایی که این کار را نادرست میدانند و آن را بر خلاف آنچه که مدیر سایت آزادی بیان نامیده و اقدام اخیر را به چالش میکشند.
  • 23خرداد 88 :هیچکس نمیداند در آن چند ساعت چه گذشت وقتی همه خواب بودند ،نتایج اعلام شد و همگان در حیرت فرو رفتن خیلی ها شوکه شده بودند آنها که معترض بودند شروع کردن به اعتراض و پاسخ پرسشی را میخواستند ولی جوابی جز  گلوله و باتوم و دستگیری و گاز اشک آور نصیبشان نشد.
  • 28 آذر 89 :هیچ کس نمیداند در آن چند ساعت چه گذشت . حذف کردن کاربران شروع شد یکی پس از دیگری و این کار به سرعت پیش رفت در ساعات اولیه نزدیک به 100 نفر حذف شدند و تا ساعتها ادامه داشت بسیاری از کاربران که از اینکار بشدت ناراحت بودند شروع کردن به اعتراض و پاسخ مدیر را در مورد این اقدام میخواستند ولی جوابی جز حذف خود و لینکهایشان نگرفتند هر کسی هم که کوچکترین اعتراضی میکرد در کسری از ثانیه حسابش بسته میشد و تا امروز 275 کاربر حذف شده اند.
  • بعد از کودتای 22 خرداد : بعد از کشتار و دستگیری های گسترده حکومت شروع کرد به برگزاری دادگاهای نمایشی و نمایش اعتراف های افراد مختلف و متهم کردن آنها به اقدام علیه نظام و دادن حکم های سنگین . عده ای از طرفداران حکومت هم شروع کردن به حمایت و دفاع از این نوع عملکرد ومخالفان خود را خس و خاشاک ، فریب خورده ،گوساله ،بزغاله ، فتنه گر و میکروب نامیدند و خواستار حذف آنان شدند.
  • بعد از کودتای 28 آذر: بعد از حذف شدن حساب های کاربری بطور گسترده هیچ دادگاه نمایشی برگزار نشد هیچ اعتراف نمایشی هم نمایش داده نشد ولی افراد زیادی متهم شدن به اقدام جهت راه اندازی توطئه برای جنگ جهانی سوم و حکم های زیادی صادر شدن که تقریبن همه آنها حبس ابد بود.عده ای از طرفدارن این نوع حرکت هم شروع کردن به دفاع از عملکرد مدیر سایت و مخالفان را نفوذی های وزارت اطلاعات و ارتش سایبری و واواک نامیدند.

حال باگذشت مدتی از کودتای 28 آذر تغییراتی در سایت ایجاد شد اما این پرسش پیش می آید که اگر میخواستید این تغییرات را اجرا کنید چه دلیلی داشت که این کاربران حذف شوند ؟آیا نباید پرسید که هدف شما از اینکار چه بود ؟آیا میخواستید صدایی مخالف وجود نداشته باشد ؟آیا میخواستید نمایش دهید که رای کاربران هیچ ارزشی برای شما ندارد ؟ بهرحال گذشته را نمی توان تغییر داد ولی میشود از گذشته درس گرفت تا در آینده مسیر بهتری را انتخاب کرد البته امیدوارم چون تاریخ نشان داده که دیکتاتورها هیچ وقت از تاریخ عبرت نگرفته اند.

دیروز رای،امروز پول،فردا زندگی

22 دسامبر 2010 بیان دیدگاه

حکومت بسرعت شروع کرده که همه چیز را در اختیار بگیره کاری که شوروی کرد ،کاری کره شمالی داره انجام میده جمهوری اسلامی با الگو برداری از این نوع ایدئولوژی روشی را انتخاب کرده بمانند کمونیسم همراه با چاشنی دین و زور . در فاز اول با کودتای انتخاباتی قدرت و ثروت کشور را در دست گرفت و با وارد کردن سپاه در اقتصاد و با داشتن قدرت نظامی شروع به حذف کردن چهره های سرشناس سیاسی،اقتصادی،فرهنگی،هنری،اجتماعی و… کرد اما با واکنش شدید مردم مواجه شد حالا در فاز دوم میخواد اصلی ترین اهرم فشار بر مردم که همانا اقتصاد است را در دست خود بگیره و هر وقت در هرزمانی که خود را در خطر ببینه از این اهرم فشار استفاده کنه تا صدایی از کسی درنیاد میخواد کاری کنه که فقط مردم دنبال سیر کردن شکم خودش باشه و به چیز دیگه ای فکر نکنن. ملت اگر هوشیار نباشیم نه تنها زندگی خود بلکه آینده فردای فرزندانمان ویران و سیاه خواهد بود .دیروز رای مان را دزدیدند ،امروز پولمان را و فردا زندگی را از ما خواهند گرفت.

از ادعای آزادی تا اعمال دیکتاتوری

19 دسامبر 2010 بیان دیدگاه

آی روزگار آی روزگار میبینی چطور چهره واقعی آدما رو نشون میدی برگردیم عقب ، قبل از انتخابات سال 84 احمدی نژاد گفت: واقعن مشکل جوونای ما الان مدل موی بچه هاست ،بچه ها دوست دارن موهاشونو هرجور خواستن بزنن به منو تو چه ربطی داره ،یعنی واقعن مشکل مهم جوانای ما اینه که موهاشونو چطور بزنن و دولت هم نمیزاره ،یعنی شان دولت اینه ،شان مردم اینه ،این واقعن توهین به مردم ما نیست ،الان مشکل کشور ما اینه که فلان دختر فلان لباسو پوشید ، اما بعد گشت ارشاد و بقیه قضایا که همتون میدونید و بعد انتخاب 88  و کودتا ، دیگه همه احمدی نژاد رو شناختن فهمیدن چه آدمیه ،فهمیدن طرز فکرش چطوره، نوع رفتارش و خصوصیت های دیگش .و اما مدتی قبل مهدی یحیی نژاد(بنیانگذار وب سایت بالاترین) دربرنامه پارازیت گفت: آزادی بیان یعنی اینکه مردم بتونن هر حرفی میخوان بزنن بدون اینکه خطری از نظر دستگیری یا سانسور در مقابلشون باشه… هر حرفی که بجز اینکه منجر به خشونت بشه. ما مکانیزمی درست کردیم که در آن سلیقه ما مهم نباشه! در 2 قرن گذشته که ایران با رسانه آشنا شده متاسفانه کشور ما همیشه با سانسور طرف بوده، همیشه گردش آزاد اطلاعات رو دولت ها با سانسور جلوش رو گرفتن. … همه ی ما باید دست بدست هم بدیم به عنوان یک پروژه ملی واقعن به اینکه چه جور آزادی بیان رو در ایران پیاده کنیم فکر بکنیم ولی بعد از چند روز شروع کردن به حذف لینکهای مخالف (بقول خودشان مخالف قوانین) و بستن حساب کاربرهایی که منتقد دین و سیاستهای تبعیض آمیز سایت بالاترین بودن و در آخر هم کودتای 28 آذر که بیش از 200  حساب کاربری را  بستن و هر کسی هم اعتراض میکرد میرفت حبس . ولی آقای بالاترین امیدوارم امیدوارم امیدوارم به سرنوشت احمدی نژاد دچار نشی چون میدونی خوبم میدونی که نامی نیک ازش نمونده و نخواهد موند آقای بالاترین از دیکتاتوری تا آزادی فاصله کمی هست و شما دارید آرام آرام در باتلاق دیکتاتوری فرو میرید. با این اقدام شما در مورد بستن حساب بچه ها بیاد صحنه ی یورش وحشیانه مزدوران خامنه ای به کوی دانشگاه افتادم بچه هایی که فقط و فقط آزادی میخواستند نه چیز دیگه.

بالاترین همه را به رعایت قوانین سایت دعوت میکند و من شما را به دیدن صفحه قوانین سایت بالاترین دعوت میکنم

آزادی بیان در بالاترین

18 دسامبر 2010 6 دیدگاه

آزادی بیان در بالاترین


دسته‌ها:اجتماعی برچسب‌ها: ,

بخور دیگه !

17 دسامبر 2010 بیان دیدگاه

بخور دیگه حتمن باید زور بالاسرت باشه تا بخوری

دسته‌ها:سرگرمی برچسب‌ها: ,

آیا این سکوت سرآغاز پایان یک انقلاب شوم را نوید میدهد ؟

17 دسامبر 2010 بیان دیدگاه

اتفاقی کم سابقه شاید بی سابقه در ده های اخیر. تا آنجا که یاد دارم عاشورا پر بود از دسته های عزاداری که در خیابانها درکوچه ها ولی امسال در تهران مانند گذشته ها نبود. تهران خلوت تر از هرعاشورای دیگری بود چرا مردم اینگونه شده اند آیا دین آرام آرام از زندگیشان رخت بر میبندد،آیا در بیخیالی سیر میکنند ،آیا ترسیدند و یا خشمگین هستند شواهد گویای این اینست که مردم سکوت کردند سکوتی سهمگین و معنادار.پای صحبتشان که مینشینی هر کسی به نوعی زخمی از حکومت بر تن ،خشمی در دل و اشکی جاری نشده در چشم دارند ولی سکوت کردند سکوتی ترسناک .این سکوت را به انبار باروت تشبیه میکنند که منتظر جرقه هست تا منفجر شود اما تاکنون جرقه های زیادی زده شده و بخشی از این انبار باروت هم شعله ور شده ولی انفجاری صورت نگرفته آیا انفجاری صورت خواهد گرفت ؟ به صورتشان که نگاه میکنی یقین پیدا میکنی که شعله ورخواهد شد ولی این آتش میتواند ویرانگر باشد ویرانی که شاید دامان یک کشور را در برگیرد .خشم و نفرت مانند باروتی است که هر ثانیه به این انبار اضافه میشود وهرچه قدر باروت بیشتری در انبار ذخیره شده باشد قدرت انفجار مهیب خواهد بود آیا این سکوت ترسناک نیست ؟ در گذشته این مردمان بنا به اعتقادی ، بنا به امیدی انقلاب کردند انقلابی که هزینه های زیادی داشت ولی حالا بعد از گذشت سالها متوجه شدند که فریب خوردند ،دریافتند که بازیچه بوده اند،بازیچه دست شیاطینی که در لباس فرشته ظاهر شدند اکنون که بعد از گذشت سالها این نقاب از صورتشان به زمین افتاده و صورت کریهشان نمایان شده این مردم خشمگین هستند خشم از خیانتی که از اعتماد آنها حاصل میشود ولی سکوت کردند.

آیا این سکوت سرآغاز پایان یک انقلاب شوم را نوید میدهد و یا پایان سرانجامی خونین را ؟ براستی آینده چه رقم خواهد زد.